عکسها سخن میگویند ! – 29

این چرخه ستم کی باز خواهد ایستاد ! ؟

این یادداشت ” دکوراسیون بهفرم ” , بیست و نهمین از مجموعه ” عکس ها سخن میگویند ! ” می باشد. در این مجموعه یادداشتهای ” دکوراسیون بهفرم ” تمرکزمان تنها بر یک تصویر است که به نحوی ( خواه مستقیم یا غیرمستقیم ) با مباحث دکوراسیون داخلی ساختمان ارتباط دارد. در مقدمه این مجموعه یادداشتهای ” دکوراسیون بهفرم ” اشاره شد که یکی از مزیتهای عکس نسبت به ویدئو, امکان تامل و تمرکز بیشتر بر جزئیات است.

گفتیم که این برداشت ها ممکن است صرفا جنبه فنی یا زیبائی شناسانه داشته یا در برگیرنده وجوه اجتماعی, اقتصادی, فرهنگی یا . . . احساسی باشد که این عکس تلنگر آن است. امید آنکه این مجموعه یادداشتهای ” دکوراسیون بهفرم ” نیز در خدمت هدف اصلی سایت ” دکوراسیون بهفرم ” یعنی بسط شناخت و آگاهی های عمومی و خاص در زمینه مسائل دکوراسیون داخلی ساختمان باشد.

گوشه ای از ویرانی های جنگ 8 ساله ایران و عراق

اما این یادداشت قدری متفاوت و در شرائطی تقدیم میگردد که مردم و کشور بشدت نگران دوام آتش بس در این جنگ تحمیلی اند. این بار استثنائا توقفی بسیار کوتاه بر سه عکس و یک ترانه خواهیم داشت. عکسها مربوط به جنگ ایران و عراق, تهاجم اسرائیل به ایران و طرحی است که میتواند عنوانش ” جنگ یا صلح ! ؟ ” باشد.

گوشه ای از تخریبهای ناشی از تهاجم اخیر موشکی و . . . اسرائیل به ایران

سخن از فجایع بزرگ انسانی و . . . زیرساختی است که شاید به ” آسانی ” میتوان از آن جلوگیری کرد ! ؟

آیا ” جنگ ” و ” صلح ” را به همین سادگی میتوان جابجا کرد ! ؟

بازماندگان نسل ما که تجربه ” 28 مرداد ” را ندارند, تا امروز از 3 بحران بزرگ یک انقلاب و دو جنگ با عراق و اسرائیل عبور کرده اند.

به امید آنکه فرزندان ما جنگ دیگری را تجربه نکنند, باتفاق ترانه ” آخرین بار که گریه کردم ” را می شنویم که ” کریس د برگ ” آنرا با تمام قدرت و . . . احساس اجرا کرده است.

خدایا, چرا ما را به حال خود رها کردی ! ؟

The last time I cried, I was sitting home
And it was deep in the night
Staring at the shadows and the flickering lights
Giving all that I had, to take them away
The last time I cried, I could see the people
Long ago in the rain
Waiting as the soldiers put them all on a train
And the hands on the bars, the eyes full of tears
And the word is the same, for a thousand years
Eli Eli Lama, oh Lord, you have forsaken me
The last time I cried, I could not believe it
When I held on a face
Staring at a soldier with his gun in the rain
It was the face of a child, my child here asleep
And the soldier who smiled, the man was me

https://www.youtube.com/watch?v=yK8ReQ4weFo&list=RDyK8ReQ4weFo&start_radio=1

ما در ” دکوراسیون بهفرم ” , توقف و تامل بر عکس ها ادامه خواهیم داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed