عکسها سخن میگویند ! –  20

کوچه صد تومنی
90

این شهر خانه ما نیست ! ؟

این یادداشت ” دکوراسیون بهفرم ” , 20 امین از مجموعه ” عکس ها سخن میگویند ! ” می باشد. در این مجموعه یادداشتهای ” دکوراسیون بهفرم ” تمرکزمان تنها بر یک تصویر است که به نحوی ( خواه مستقیم یا غیرمستقیم ) با مباحث دکوراسیون داخلی ساختمان ارتباط دارد. در مقدمه این مجموعه یادداشتهای ” دکوراسیون بهفرم ” اشاره شد که یکی از مزیتهای عکس نسبت به ویدئو, امکان تامل و تمرکز بیشتر بر جزئیات است.

گفتیم که این برداشت ها ممکن است صرفا جنبه فنی یا زیبائی شناسانه داشته یا در برگیرنده وجوه اجتماعی, اقتصادی, فرهنگی یا . . . احساسی باشد که این عکس تلنگر آن است. امید آنکه این مجموعه یادداشتهای ” دکوراسیون بهفرم ” نیز در خدمت هدف اصلی این سایت ” دکوراسیون بهفرم ” یعنی بسط شناخت و آگاهی های عمومی و خاص در زمینه مسائل دکوراسیون داخلی ساختمان باشد.

این ” شهر ” چرا دیگر ” خانه ما ” نیست ! ؟

ترانه ای قدیمی و مشهور به زبان آذری هست که در بخشی از آن عاشق, به دلبر فخر فروش انذار میدهد همچنان که هر بهاری را خزانی است, هیچ زیبائی نیز پایدار نمی ماند !

حکیم بزرگ خاقانی نیز در بازدید از ویرانه ایوان مدائن در زمان خود چنین هشدار می داد که

 ما بارگه دادیم, این رفت ستم بر ما

بر قصر ستمکاران, تا خود چه رسد خذلان ! ؟

ما بارگه دادیم, این رفت ستم بر ما  /  بر قصر ستمکاران, تا خود چه رسد خذلان ! ؟

میگویند در مثل مناقشه نیست و لذا اشارات مقدمه این یادداشت ” دکوراسیون بهفرم ” را نمیتوان مصداق دقیق آنچه دانست که امروز بر سر ” کوچه صد تومنی ها ” آمده است. این کوچه که زمانی جزء محلات اعیان نشین تهران بوده, کمی بالاتر از میدان اعدام ( محمدیه امروز ) و همجوار ” بازار دروازه نو ” قرار دارد که در واقع ابتدای ” بازار تهران ” بشمار میرود.

نام کوچه, یادگار نیازمندانی است که آنزمان از دست هر یک از ساکنان محل 100 تومان ( هزار ریال ) صدقه می گرفتند که در دوران خود پول درشتی بوده است. طنز و عبرت روزگار آنجاست که امروز, هم صد تومان بکلی بی ارزش شده و هم دیگر هیچ نشانی از آنهمه خانواده  متول در این محل نمیتوان یافت.

اما عکس یادآور خاطراتی از قدیم را نیز هست. درب چوبی قاب تونیک مغازه نبش کوچه, جنس آجرها و نوع آجرکاری دیوار و . . . نشانه های شیروانی سقف این مغازه, چند نمونه از این خاطرات است.

عکس مواردی زشت از طراحی, ساخت, نظافت و نگهداری بناها, کفپوش کوچه و . . . جوی آب را هم ثبت کرده که نشان دهنده میزان بی تفاوتی هم ساکنان و شهرداری و هرج و مرج و . . . شلختگی در معماری بناها, از جمله مسجد است که شاید نتیجه غربت ساکنان اصیل این محله باشد ! ؟

این عکس پرسشی روشن و بسیار نگران کننده نیز در خود دارد که آیا براستی و چرا این ” شهر”, دیگر ” خانه ما ” نیست ! ؟

ما در ” دکوراسیون بهفرم ” توقف و تامل بر عکس ها ادامه خواهیم داد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.